Category Archives: فرزانگان زرتشتی

سرگذشت دکتر ایرج جهانگیر تاراپوروالا

«ارائه شده در هفته‌نامه‌ی امرداد»

پژوهش، گردآوری و نگارش: فرید شولیزاده

اگر خواسته باشیم از میان پارسیان هند، نام پنج اندیشمند را گزینش کنیم، بی‌شک «دستور دکتر ایرج جهانگیر تاراپوروالا»(:TARAPOREWALLA, Irajji Sohrabji ) یکی از آن پنج تن خواهد بود. ایشان را باید یکی از بزرگترین پژوهشگران دین و فرهنگ زرتشتی در یک سده‌ی گذشته و بی‌شک زنده کننده شراره‌های فرزانش‌فرهمندی(:حکمت‌خسروای) در جهان زرتشتی به‌شمار آورد. دکتر ایرج تاراپوروالا در سال 1884م در هندوستان زاده شد. پس از پشت‌سر گذاشتن تحصیلات متوسطه و به‌پایان رساندن دوره‌ی موبدی در مدرسه‌ی «کاما»، برای فراگیری آکادمیک دانش اوستا، رهسپار کشور آلمان شد. دکتر تاراپوروالا در آلمان نزد اوستاشناس آلمانی «کریستین بارتولومه» به فراگیری زبان‌های اوستایی، سنسکریت و پهلوی پرداخت. دکتر تاراپوروالا، هم‌زمان با تحصیل، پژوهش‌های دامنه‌داری را بر روی ساختار تطبیقی زبان سانسکریت با زبان اوستا، به‌گونه‌ای مشخص «ریگ‌ودا» با «گات‌ها» آغاز کرد. نتیجه‌ی درخشان این پژوهش‌ها، سال‌ها بعد در برگردان ایشان از گات‌ها نامور به «نغمه‌های آسمانی زرتشت» نمود پیدا کرد. دستور دکتر تاراپوروالا در پیشگفتار برگردان خویش از گات‌ها خاطره‌ای از دوران تحصیل را بازگو می‌کند که خود گویای نگاه بیمار خاورشناسان غربی به دین و فرهنگ زرتشتی است: «زمانی که در آلمان مشغول تحصیل و فراگیری زبان‌های اوستا و سنسکریت بودم به‌یاد دارم که کریستین‌بارتولومه بر سر کلاس درس که من هم در آن حاضر بودم رو به شاگردانش می‌گفت که زرتشت تنها یک فیلسوف است و نمی‌توانید آن را با جایگاه آسمانی عیسی‌مسیح هم‌سنگ کنید.» تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل…

دستور دکتر تاراپوروالا پس از دریافت مدرک دکترا در رشته‌ی زبان‌های اوستایی و سانسکریت،‌ با کوله‌باری از تجربه به هندوستان بازگشت. ایشان در کنار همکاری با موسسه‌ی خاورشناسی «کاما»، با سمت استاد زبان‌های باستانی به‌تدریس در دانشگاه «مدرس»(:madras) پرداختند که این همکاری تا هنگام مرگ ادامه داشت. دکتر تاراپوروالا در دانشگاه مدرس به دانشجویان هندی، زبان سنسکریت تدریس می‌کرد. به زبانی دیگر یک تن پارسی به برهمن‌هایی که خود صاحب زبان سنسکریت بودند، این زبان را می‌آموخت.

دکتر تاراپوروالا فرنشینی دانش‌سرای دینی «کاماآتورنان» را نیز بر دوش داشتند. ایشان پس از بازنشسته شدن «دستور دکتر سهراب جمشیدجی بلسارا»، جانشین ایشان در مرکز آموزش‌موبدان نامور به «کاماآتورنان» شدند. این انتصاب هم‌زمان با دوران تحصیل دو نوجوان ایرانی به‌نام‌های «رستم شهزادی» و «فیروز آذرگشسب» در این دانش‌سرا بود.

پس از 30سال کوشش و تلاش، پژوهش‌های دامنه‌دار دکتر تاراپوروالا به‌بار نشست و برگردان ارزشمند ایشان از سرودهای مینوی گات‌ها به‌پایان رسید. این برگردان که به «نغمه‌های آسمانی زرتشت» نامور است، نخستین‌بار در سال 1951م به‌زبان انگلیسی در بمبیی به‌چاپ رسید. این ترجمه به‌عنوان یکی از بهترین ترجمه‌های موجود از گاتها در جهان شناخته می‌شود. پارسیان‌هند به این برگردان، به‌عنوان یکی از مرجع اصلی ترجمه‌ی گات‌ها می‌نگرند و تاکنون به‌شکل پیوسته در چاپ آن به زبان‌های انگلیسی و گجراتی در بمبیی، لندن و… کوشیده‌اند.

ترجمه دکتر تاراپوروالا از سرودهای مینوی گات‌ها، برگردانی موشکافانه است که شامل آوانشت اوستایی، آوانویسی لاتین، ترجمه واژه‌به‌واژه، ترجمه آزاد، تفسیر هر بند و در پایان واژه‌شناسی آن بند است. در این میان آنچه برگردان گات‌ها دستور «تاراپوروالا» را از بسیاری ترجمه‌های خاوشناسان غربی متمایز می‌کند، نگاه دینی و عرفان‌محور این ترجمه است. چه، بیشتر اوستاشناسان باخترزمین به‌شوند تعصب مذهبی و یا گرایش‌های مادی‌گرایانه‌ی حاکم بر جهان غرب، پایگاه مینوی و عرفانی اشوزرتشت را به‌عنوان پیامبری بزرگ و آموزگاری بلندپایه نادیده می‌گیرند و در ترجمه‌ی واژگان سپند مانتره، تنها به جنبه‌ی مادی و ظاهری واژگان بسنده کرده و کوشش ندارند تا جنبه‌ی مینوی و عرفانی آموزه‌های گات‌ها را درک کنند. این دقیقا همان چیزی است که در برگردان «دکتر تاراپوروالا» بدان توجهی خاص شده است.

استاد عالی‌قدر زنده‌یاد دستور دکتر تاراپوروالا در بخشی از پیشگفتار کتاب «نغمه‌های آسمانی زرتشت» پیرامون رهیافت به مفاهیم این سرودها می‌فرماید: «تنها کسانی که به راز درون خود پی‌برده و باکوشش خستگی‌ناپذیر برای پاک کردن مغز خویش از هرگونه پلیدی و اندیشه‌های ناشایست طریق روحانیت را طی کرده‌اند، می‌توانند به‌درک گفتار و مفاهیم درونی سخنان پیامبر بزرگ نایل آیند. بنیان‌گزار دین و سراینده سرودهای آسمانی گات‌ها از روی خرد و معرفت پُرژرف، آموزه‌هایی پر از حکمت و فلسفه ایراد کرده است. گفتار این فرزانه‌ی بزرگ را نمی‌توان جاهلانه رها کردن تیری در تاریکی دانست و یا آن را با حرف‌های نامفهوم کودک شیرخواری تشبیه کرد. بلکه باید این سخنان مانتره را برآمده شخصیتی سترگ دانست که به منتهی درجه‌ی کمال رسیده و با پروردگار یکتا و بی‌همتا به همپرسگی(:الهام مینوی) رسیده است. پیامبر بزرگ حقایق آموزش‌های خویش را به شاگردان و پیروان اولیه خود تعلیم داد، ولی نسل‌های بعدی نتوانستند آنطور که باید و شاید گفتار پیامبر خود را درک کنند. بنابراین رفته رفته موهوم و خرافات که زاییده‌ی جهل و نادانی است، آموزش‌های حکیمانه‌ی آن رادمرد بزرگ و نجات دهنده‌ی بشریت را مغشوش و پریشان ساخت.»

استاد بزرگ جایی دیگر در فصل نخست کتاب «بازگشت به گات‌ها» می‌نویسد: «پیشینه‌ی تمامی مذاهب گویای آن است که بنیان‌گزار آن مذهب همیشه گفتارش از روی دانش، حکمت، بینش و بصیرت بوده و الهامی از جانب خداوند یکتاست و خود بنیان‌گزار نیز دارای شخصیتی ممتاز و مافوق‌بشر عادی آن روزگار بوده و به زبانی دیگر ابرمرد بوده است. مریدان و پیروان اولیه نیز که همزمان با پیامبر بوده و یا چند سال بعد از او آمده‌اند، از لحاظ فهم، ادراک و بصیرت به موضوع‌های مذهبی و گفتمان‌های اخلاقی نسبت به اشخاص متوسط و عادی بسیار برتری داشته‌اند، چنان‌که سرایندگان «یسنا» چنین بوده‌اند. ولی شوربختانه با گذشت زمان، موهوم و خرافات و روش‌های ناپسند وارد آیین پاک و بی‌آلایش بنیان‌گذار دین شده و به مرور زمان جای تعالیم اصولی پیامبر را می‌گیرد. در این روزگار که شناخت ما به مفاهیم درونی سرودهای مینوی گات‌ها، با گذشتگان قابل سنجش نیست، گاه بیداری است. درنگ جایز نیست، باید به آغوش آموزه‌های گات‌ها بازگردیم.»

شادروان «موبد فیروز آذرگشسب» که در دانش‌سرای دینی «کاما‌آتورنان» افتخار شاگردی دکتر تاراپوروالا را داشت، پیرامون ترجمه‌ی ایشان از گات‌های اشوزرتشت می‌نویسد: «ترجمه‌ی انگلیسی ایشان از گات‌ها با دقت و موشکافی خاصی تهیه شده و نسبت به ترجمه‌های سایر خاورشناسان غربی بهتر است، به زبان ساده‌تر بیشتر بوی ایرانی و زرتشتی بودن می‌دهد.»

«دکتر جتندر موهن چترجی»، از شاگردان برهمن(:هندو) دکتر تاراپوروالا در دانشگاه مَدرَس بود. وی در نزد دکتر تاراپوروالا، زبان‌های اوستایی و سنسکریت را فراگرفت. دکتر جتندرموهن به سال 1976م در شهر «کلکته» هند، ترجمه‌ای از گات‌های اشوزرتشت به‌نام «سروده‌های آتوربان زرتشت» به زبان‌های سنسکریت و انگلیسی عرضه کرد. این برگردان، نخستین ترجمه آکادمیک گات‌ها توسط یک پژوهش‌گر هندی غیرزرتشتی بود و البته مورد توجه محافل آکادمیک هند قرار گرفت. جتندرموهن در پیشگفتار آن کتاب، دانش استاد خود دکتر تاراپوروالا را بسیار ستوده است. زمانی که آکادمی علوم هند از دکتر «جتندرموهن» به‌شوند کوشش‌های علمی‌اش تقدیر به عمل آورد، وی درمیان سخنرانی با یادی از استاد شادروانش، دکتر تاراپوروالا، وجود وی و کوشش‌هایش را فصلی نو در پژوهش‌های تطبیقی زبان‌های سنسکریت و اوستا در شبه‌قاره هند معرفی کرد و او را ستود.

«دستور دکتر ایرج جهانگیر تاراپوروالا» در کنار اثر ارزنده‌ی «نغمه‌های آسمانی زرتشت»، آثاری دیگری را نیز از خود به‌یادگار گذاشته‌اند. از آن جمله‌اند: «گزیده‌ای از متن‌های اوستا و پارسی‌باستان» کلکته1922م، «کیش زرتشت» 1926م مدرس، «بازگشت‌به‌گاتها» (:back to gatha)، «نیایش‌های روزانه‌ی زرتشتیان»، «تاریخ زرتشتیگری» و…

در سال 1334خورشیدی، به‌خواست و پیگیری «استاد ابراهیم پورداوود»، دانشگاه تهران از دستور دکتر تاراپوروالا برای سفر رسمی به ایران و ایراد سخنرانی در دانشگاه تهران دعوت به عمل آورد. پس از فراهم شدن مقدمات سفر، دکتر تاراپوروالا قصد عزیمت به ایران را کرد. آن هنگام به‌شوند شیوع یک بیماری واگیردار در هندوستان، مسافران برای سفر به خارج از کشور، واکسناسیون می‌شدند. اما شوربختانه به‌شوند سهل‌انگاری متصدی قرنطینه و اشتباه در تزریق، رویدادی ناگوار به‌وقوع پیوست و زرتشتیان جهان و دوستداران فرهنگ زرتشتی، دانشمندی بزرگ و کم‌نظیر را از کف دادند. «دستور دکتر ایرج جهانگیر تاراپوروالا» در پانزدهم ژانویه 1956م برابر با 24دی‌ماه 1334خورشیدی چشم از گیتی فرو بست.‌ سالیان درازی است که کسانی چون او و دستور دکتر دهالا دیگر در میان ما نیستند، اما اندیشه‌ی روشن و بزرگ آنها، روشنی‌بخش راه زندگی ماست. باشد که ماهم به یاری این روشنایی به‌درستی راه بجوییم. ایدون باد.

منبع: فصلی از کتاب چاپ نشده ای از نگارنده

Leave a comment

Filed under فرزانگان زرتشتی, نسک‌های پهلوی و پازند, اوستاشناسی

چون او انسانم آرزوست… (یادی از موبد رستم شهزادی)

به مناسبت بیست و سوم اسفند ماه،سال روز درگذشت «موبد رستم شهزادی»

«ارائه شده در ماهنامه‌ی فروهر»

نگارش و گردآوری: فرید شولیزاده 

ز استاد چو وصف جام جم بشنودم    خود جام جهان نمای جم من بودم

ایدریاد یابد انوشه روان دستور«رستم دینیار شهزادی»،دستور بزرگ زرتشتیان ایران و پیشوای فرزانه ی زرتشتیان جهان،فخر آزادگان و سرمشق خداجویان و دین باوران راستین.آن بزرگ مُرشدی که وجود بی مانندش به راستی جام جهان نمای جم میبود؛چه سرچشمه ای بود جوشان از راستی و معدنی بود غنی از دانش توحیدی.پاکمردی که در سراسر عمر پُربرکتش با اندیشه،گفتار و کردار نیک زیست.آن آموزگار بزرگی که در راه شناساندن حقیقت آموزه های اشوزرتشت هر سختی،ناهمواری و ناملایمتی را به جان خویش خرید و چه بسیار که در این راه مورد طعن و لعن گروهی از همکیشان متعصب و جاهل خود قرار گرفت.اما چون دماوند،استوار و پابرجای تا آنجا که توان داشت در راه سربلندی دین و ترویج دینداری کوشید.عمری با سادگی زیست و در طی طریق طریقت گدازنده اشو زرتشت،عاشقانه سوخت.به راستی که دستور رستم شهزادی تجسم زندۀ یک اَشون و بحَق سوشیانت زمان بود…

زنده یاد،فرزانه ی دانشمند،دستور رستم شهزادی فرزند دستور دینیار شهزادی،درسومین روز فروردین ماه سال 1291خورشیدی در یزد(کوی دستوران) دیده به جهان گشود.نخست تحصیلات ابتدایی را در دبستان دینیاری یزد پشت سر گذاشت،از آنجائی که در یزد امکانات ادامه تحصیل در دبیرستان برایش وجود نداشت و ذهنش مشتاق علم بود از سوی کنکاش موبدان یزد به همراه روانشاد «دستور فیروز آذرگشسب» به تهران برای ادامه تحصیل اعزام شد.

در اپتدا به مدت پنج ماه در دبستان جمشیدجم تحت مدیریت شادروان سهراب سفرنگ ادامه تحصیل داد و با مقدور شدن امکان ادامه تحصیل در دبیرستان البرز که در آن زمان به نام «کالج آمریکایی» خوانده می شد و از برجسته ترین دبیرستانهای ایران بود،تحت نظارت شادروان «دستور رستم ماونداد» به ادامه تحصیل مشغول شد.

نظر به اینکه وی انسانی باهوش و سرشار از استعدادهای گوناگون بوده و حافظه قوی ای هم داشتند،به پیشنهاد آن پاکمرد بزرگ شادروان میرزا سروش لهراسب،کنکاش موبدان یزد در سال1307 خورشیدی با هزینه خویش ایشان را به همراه دستور فیروز آذرگشسب به منظور کسب آموزشهای عالیه در زمینه دین زرتشتی و احاطه کامل بر زبانهای اوستایی،پهلوی،پازند و مسائل تطبیقی ادیان به مرکز عالی پژوهشهای دینی«کاما آتورنان» که دانشکده و پژوهشگاهی است ویژه تربیت موبدان دانشمند در هند،اعزام کرد.

تحصیل در این مرکز برجسته ی آموزش عالی به دو دوره کلی تقسیم شده است.نخست یک دوره سه ساله که هدف آن تربیت موبدان اوستاخوان است و پس از آن یک دوره تکمیلیِ ویژه،چهار الی پنج ساله تخصصی تر که در پایان فراگیری این دوره آموزشی هشت ساله فرد با مدرک ممتاز «موبد دانشمند» فارغ التحصیل می شود.دستور رستم شهزادی هر دو دوره این آموزشگاه را با موفقیت و مدارج درخشان پشت سرگذاشت و در سال 1314 در آتش ورهرام بمبئی به مقام بزرگ و ارزشمند،موبدِ دانشمند سرافراز گردید.وی علاوه بر مدرک عالی به دریافت «مدال خوش اخلاقی موبدان» نیز نائل شد.دستور رسم شهزادی هنگام تحصیل از سال چهارم به بعد به علت قدرت بیان و حافظه قوی ای که داشت به پیشنهاد مدیر آموزشگاه کاما آتورنان،زنده یاد دستور دکتر ایرج جهانگیر تاراپوروالا در جشنهای ملی و مذهبی ایرانیان مقیم هند نیز سخنرانیهایی ایراد می کرد.

دستور رستم شهزادی در سال 1314 پس از فراقت از تحصیل به ایران مراجعت و از همان بدو ورود از طرف انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی به سرپرستی پرورشگاه مارکار یزد که در آن زمان تحت مدیریت «میرزا سروش لهراسب» اداره می شد،انتخاب گردید.دستور شهزادی در این دوره حدودا” سه ساله به تدریس دروس دینی،زبان انگلیسی،تاریخ و جغرافیا در دبیرستان مارکار یزد مشغول بود.دستور رستم شهزادی از همان جوانی همکاری خویش را با کنکاش موبدان یزد آغاز کرده و در ایام تعطیل گاه پیاده و گاه با دوچرخه به گهنبارخانه یزد و نقاط مختلف دهات زرتشتی نشین می رفت و به ایراد سخنرانیهای دینی و فرهنگی و پاسخ دادن به پرسشهای دینی مردم آنجا مشغول می شد.آن بزرگوار هیچگاه این کوشش های مقدس را در طول زندگی پربرکتشان متوقف نساختند.مجموعه این سخنرانی ها بکوشش دُخت گرامشان،بانو مهرانگیز شهزادی (باستانی) در قالب کتابی تحت عنوان«مجموعه سخنرانی های موبد موبدان رستم شهزادی»،به زیور طبع آراسته گردیده است.

دستور رستم شهزادی در سال 1320 با خواهر گرامی میرزا سروش لهراسب،شادروان بانو دولت خانم لهراسب ازدواج نمودند.در سال 1325 بنا به دعوت انجمن زرتشتیان تهران به منظور تعلیم دروس دینی و زبان انگلیسی در دبیرستانهای پسرانه فیروزبهرام و دخترانه انوشیروان دادگر،به همراه همسر و یک فرزند به تهران نقل مکان کردند.دستور این فرصت را غنیمت شمرده و در کنکور دانشکده حقوق دانشگاه تهران شرکت کرد که پس از قبولی به مدت سه سال به تحصیل پرداخت و لیسانس خود را با پایان نامه ای با درجه عالی به نام «قانون مدنی زرتشتیان در زمان ساسانیان » که ترجمه ای است به فارسی از متن پهلوی «ماتیکان هزارداتستان» دریافت داشتند.

به سال 1331 دستور شهزادی به استخدام وزارت فرهنگ و آموزش عالی در آمد و چندی بعد نیز در سال 1338 مسئولیت کتابخانه اردشیر یگانگی را نیز عهده دار شدند و البته هم زمان به کار در اداره اعزام دانشجو به خارج از کشور نیز نظارت می کرد.در دیماه سال 1339 برای نخستین بار دستور رستم شهزادی در تلویزیون ملی ایران به ایراد سخنرانی پرداخت،موضوع آن سخنرانی «برابری و برادری در دین زرتشتی» بود که ایشان در آن برنامه شجاعانه از این موضوع دفاع کردند که به دلیل سخنرانی ارزشمندشان از جانب روانشاد ارباب رستم گیو  که در آن زمان ریاست انجمن زرتشتیان تهران را عهده دار بودند،تقدیر نامه دریافت نمودند.

به سال 1339 که نخستین کنگره جهانی زرتشتیان در تهران برگزار گردید،دستور رستم شهزادی به سمت دبیری کنگره و گزارش نویسی آن انتخاب شد.از سال 1342 دستور به  دعوت سازمان فروهر به عنوان رئیس افتخاری کلاسهای عالی دینی انتخاب گردید که سالیان سال این کلاسها را با موفقیت برگزار می کرد و طی این دوره ها بیش از چندصدنفر فارغ التحصیل شدند که هم اکنون هریک در گوشه ای از جهان به آموزش و تعلیم دادن آموزه های اشو زرتشت به سایر زرتشتیان مشغولند.

در سال 1352 پس از بازنشسته شدن شادروان سهراب سفرنگ،دستور رستم شهزادی از طرف دولت وقت با معرفی نامه انجمن زرتشتیان به دلیل داشتن لیسانس حقوق قضایی به سرپرستی دفتر خانه ازدواج زرتشتیان انتخاب گردید که تا پایان عمر نیز این وظیفه را به خوبی انجام می داد.در سال 1358 باوجود ناآرامی اوضاع و بمب گذاریهای متعددی که از طرف مخالفان در نهادهای مملکتی  می شد،دستور رستم شهزادی چون دوستدار ایران  و نگران سرنوشت جامه زرتشتی بود،شجاعانه دعوت انجمن زرتشتیان و آراء عموم زرتشتیان را پذیرفت و حاضر شد برای تدوین قانون اساسی کشور در نخستین مجلس خبرگان قانون اساسی انجام وظیفه کند.در جلسات همواره کوشش می کرد که حق و حقوق زرتشتیان و دیگر پیروان ادیان الهی را یادآور شود و بر بسیاری از باور های ملی و مذهبی تاکید می کرد.یکی از بزرگترین اقدامات ایشان تثبیت سه رنگ پرچم ایران در تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران بود.دستور شهزادی با پدید آوردن روح برادری در دل دیگر باشندگان در جمع خبرگان قانون اساسی و ایراد توضیحات بایسته سبب شد که در رای گیری به عمل آمده، سه رنگ پرچم ایران بدون تغییر تصویب شود.

دستور شهزادی پس از انقلاب1357 هم به همکاری مداوم خود با انجمن ها و سازمانهای زرتشتی ادامه داد،سالها ریاست کنکاش موبدان را بر عهده داشت و روز به روز با روحیه ای خستگی ناپذیرتر بر تلاشهایش می افزود.بطوریکه در کنگره های جهانی زرتشتیان در نقاط مختلف جهان همیشه به عنوان سخنرانی چیره دست شرکت می کرد.دستور شهزادی با گشاده رویی تام و مهربانی،تمام وقت در اختیار پژوهشگران دین زرتشتی و دوستداران فرهنگ ایرانی بود و به حل و فصل مسائل دینی زرتشتیان می پرداخت و همواره در دفتر کارش راهنمای محققان و پرسشگران بود.به دلیل اطلاعات گسترده ایشان در مسائل مختلف علمی،دینی و فرهنگی بارها و بارها در جلسه های مهم فرهنگی و ملی به عنوان نماینده و موبد موبدان زرتشتیان از ایشان دعوت به عمل می آمد و در گفتگوهای تلویزیونی و مطبوعاتی نیز حضوری فعال داشت.دستور به تعلیم دادن و آموزگاری بسیار علاقمند بود،بطوریکه حتی در دوره بازنشستگی نیز کار خود را در وزارت فرهنگ و آموزش عالی ادامه داد و حتی در شش ماه آخر عمر پُربرکتشان که نخست در بخش مراقبت های ویژه ی بیمارستان و نیز در بستر بیماری در منزلشان می گذشت،با کمک دختر گرامیشان به مکاتبات و ارتباطش با جامعه ادامه داد.

دستور رستم شهزادی 65 سال بطور جدی سخنرانی و نویسندگی کرد و در مجموع بیش از هزار سخنرانی و صدها نوشته و ده ها عنوان کتاب چون:

1:ترجمه متن پهلوی«ماتیکان هزار داتستان» [= قانون مدنی زرتشتیان در زمان ساسانیان]

2:آوانویسی و ترجمه ی کتاب مقدس «خرده اوستا»

3:ترجمه ی سرودهای مینوی«گاتها»

4:«زرتشت و آموزشهای او»

5:«جهان بینی زرتشتی»

6:«زرتشتیان یکتاپرستند»

7:«سیری در آموزشهای گاتها»

8:«واژه نامه پازند»

9:«دین و دانش»کتاب آموزش دینی دانش آموزان اول دبیرستان

10:ترجمه به فارسی کتاب بسیار ارزشمند«خداشناسی زرتشتی»[Zoroastrian Theology] اثر شمس العلما دستور دکتر مانکجی نوشیروانجی دهالا

11:ترجمه به فارسی کتاب«زناشوئی در ایران باستان» اثر دستور جمشید کاووس جی کاتراک

12:ترجمه به فارسی کتاب«آموزشهای زرتشت_پیامبر ایران» اثر دکتر تهمورس ستنا

آخرین مقاله ای که از دستور رستم شهزادی در نشریه ای چاپ شد،مقاله ای است با عنوان «جشن و شادی در ایران باستان» که در ماهنامه فروهر در شماره 5_6 امرداد و شهریور سال 1378 بطبع رسیده و آخرین سخنرانی رسمی ایشان در حرم امام خمینی(ره) به مناسبت یکصدمین سالگرد تولد امام بود.

دریغا که سعادت بهره مندی ما از این اُسوه ی ایمان و گنجینه ی علوم مزدیسنی و چشمه جوشان معرفت توحیدی بیش از این نبود و در نهایت تأسف در 23 اسفند ماه سال 1378 دستور بزرگوار،آن پاکمرد آزاده،پیر حقیقی راه اشو زرتشت پس از سالها زندگی پربرکت چشم از گیتی فرو بست و عاشقانش را در فراق خویش تنها گذاشته،بسوی مینو جهان بشتافت…

دردا که پاکباز جهـان،از جهـان برفت    پاک آنچنان که آمده بود،از میان برفت

از پیشگاه پروردگار یکتا و بی همتا برای روان وی « وَهیشتم اَهوم اَشه اُنام رَاُچنگهم ویسپوخواتِرم» [=بهشت روشن و سراسر شادی،جایگاه پرهیزکاران] را آرزومندم.ایدون باد.

آرام‌گهان زنده‌دل دهر همی خفته خموش
از تن چو روان شد ره پاکان و نیاکان سروش

ای دریغا گر نگردد باز از پند سخنور به دل قوم خروش
صدها سخن نیک از آن پیرمغان مانده به گوش

گفتا به تو ای همدل و همکیش سرافراز بکوش
کز رفتن من آتش آیین پُر از مهر نگردد خاموش

Leave a comment

Filed under فرزانگان زرتشتی

دکتر کسرا وفاداری از میان ما رفت…

دل‌های ما کوچکتر از آن است که این غم بزرگ در آن جای گیرد…

دکتر کسرا وفاداری، دوست نازنین، فرهیخته و اندیشمند بهدین و بواقع نمونه یک انسان نیک سرشت، دیشب در پاریس از میان ما رفت. دست اهریمن از تاریکی بدر آمد و گلی دیگر از باغ گیتی را پر پر کرد… افسوس افسوس

بر فروهر پاکش درود می فرستم.

Leave a comment

Filed under فرزانگان زرتشتی, گوناگون

سرگذشت پروفسور جمشید مانک‌جی اون‌والا

«ارائه شده در هفته‌نامه‌ی امرداد»

گردآوری و نگارش: فرید شولیزاده

از میانه سده‌ی نوزدهم میلادی، در پی دگرگونی‌هایی که «خورشیدجی کاما» در شیوه‌ی پژوهش‌های دینی دینورزان پارسی پدید آورد، بسیاری از ایشان برای آشنایی با دانش نوین اوستاشناسی راه اروپا و آمریکا را در پیش گرفتند.

یکی از این پارسیانی که برای آگاهی از دانش آکادمیک اوستاشناسی به باختر زمین سفر کرد، «دکترجمشید مانک‌جی اون‌والا»(1888-1961) [Jamshedji Maneckji Unvala] است. دکتر اون‌والا در جوانی به آلمان رفت تا آنجا در نزد «پروفسور کریستین بارتولومه» با شیوه‌ی نوین دانش اوستاشناسی آشنا شود. وی پس تلاش و پژوهش‌های مستمر موفق به کسب مدرک دکترا در ایران‌شناسی شد. دکتر اون‌والا باستان‌شناس و زبان‌شناسی برجسته بود که تسلطی کامل بر زبانهای باستانی ایران، به‌ویژه زبان پهلوی داشت.

از جمله آثار پژوهشی دکتر جمشید اون‌والا در حوزه‌ زبان‌های باستانی می‌توان به:

ـ آوانویسی و برگردان متن پهلوی «خسرو کواتان و ریتک» به انگلیسی، چاپ به سال 1921م در پاریس.

ـ آراستن متن سانسکریتی دستور نریوسنگ دهاول از «هوم یشت»(:یسنای 9تا11) و ترجمه آن به انگلیسی به همراه متن اوستایی و پهلوی این متن، چاپ به سال 1924م در وین.

ـ‌ کتابی پژوهشی پیرامون کیش پارتیان، بمبئی 1925م.

ـ ترجمه کتاب «مفاتح العلوم» خوارزمی، موسسه شرق شناسی کاما، بمبئی 1928م

ـ دو کتاب راهنما، یکی پیرامون نسخ خطی اوستایی، موجود در مراکز پژوهشی اروپا  و دیگری کتاب راهنمایی پیرامون مجموعه آثار و تحقیقات نوشته شده پیرامون زرتشتیگری.در کتابخانه‌های اروپا است.

بی‌شک یکی از ارزنده‌ترین آثار دکتر اون‌والا را، باید انتشار بخشهایی از متن سانسکریتی وندیداد دانست. تا پیش از آن زمان بسیاری از خاورشناسان از وجود چنین متنی آگاهی داده بودند. خاورشناس پیشرو «آنکتیل دوپرون» در زند اوستای خویش از ترجمه سانسکریتی شش فرگرد نخست وندیداد سخن گفته بود…(١)

در سال 1952م دکتر اون‌والا نخستین بخش از ترجمه سانسکریت وندیداد را معرض دید پژوهش‌گران قرار داد. دکتر اون‌والا این قطعه را با کد «ایران 30» که اکنون متعلق به دانشگاه کپنهاگ است بدست آورد و چنان‌که خود او می‌نویسد این قطعه حاوی متن اوستایی وندیداد فرگرد هشتم بندهای 79 و 80 و فرگرد نهم بندهای یک تا هیجده به همراه ترجمه پهلوی و سانسکریتی آنها می‌باشد. این کشف بزرگی بود، زیرا تا آن زمان همیشه سخن از وجود متن سانسکریتی وندیداد به میان می‌آمد اما خود آن را کسی به چشم ندیده بود.

دکتر جمشید اون‌والا از نسخه‌ی دیگری نیز سخن به میان می‌آورد که هم اکنون به شماره «r.404» در موسسه خاورشناسی کاما نگهداری می‌شود. این نسخه شامل متن اوستایی و پهلوی فرگردهای یک تا نه وندیداد به همراه ترجمه گجراتی آنها و ترجمه قسمت‌هایی به سانسکریت است. دکتر اون‌والا پیرامون ترجمه‌های سانسکریتی این قطعات می‌نویسد: «در این نسخه فرگرد5 بندهای 48،8،80،79،189،1،32 به زبان سانسکریتی ترجمه شده است». دکتر اون‌والا براین باور است که پیدا شدن ترجمه‌های سانسکریتی وندیداد، گزارش آنکتیل دوپرون را درباره وجود ترجمه شش فرگرد نخست وندیداد و همچنین سخنان بنگالی را درباره وجود ترجمه فرگردهای یک تا نه وندیداد تائید می‌کند(٢). دکتر اون‌والا می‌نویسد: «برپایه این یافته‌ها می‌توان نتیجه گرفت که مضاف بر ترجمه دستور نریوسنگ دهاول از 6فرگرد نخست، ترجمه فرگردهای هفت تا نه وندیداد به سانسکریت به نوعی در نیمه دوم سده هیجدهم یا نیمه اول سده نوزدهم انجام گرفته است».

آنچه اسباب توجه خاورشناسان را بیش از پیش موجب شد، وجود دستورات کامل و خاص برگزاری مراسم آیینی و آداب مذهبی در ترجمه سانسکریتی وندیداد است. آنکتیل دوپرون توضیح داده که شش فرگرد نخست وندیداد جز به سانسکریت موجود نبوده! دکتر اون‌والا پیرامون همین دستورات مکمل در برگردان سانسکریتی می‌نویسد: «یکی از خصوصیات منحصربه‌فرد این دستور العملهای سانسکریتی مشکل در فهم آنهاست که تنها با کمک ترجمه گجراتی وندیداد «دستور اسفندیار جی فرامجی»(:1842م) امکان پذیر است و چنین می‌نماید که دستور اسفندیار ترجمه سانسکریتی کاملی از این بخشهای وندیداد در دسترس داشته و در پدید آوردن ترجمه گجراتی خود از آن بهره برده است».

دکتر اون‌والا در دانش باستان‌شناسی نیز بسیار خبره بود، به‌ویژه در دانش سکه‌شناسی که باید او را در این حوزه استادی زبردست دانست. کتاب‌ «سکه‌های تبرستان» از تالیفات ایشان است که هنوز از اسناد معتبر سکه‌شناسی در جوامع آکادمیک جهان به حساب می‌آید. دکتر اون‌والا در هیبت یک باستان‌شناس؛ کاوشها و حفاری‌های دامنه‌داری در منطقه شوش انجام داده است. حفاری‌های ایشان ابتدا از تپه «بولحیه» آغاز شد، تپه مذکور در حدود 3کیلومتری جنوب شهر شوش واقع شده است، این محل به دنبال کشف قسمتی از چهره انسان از یک تابوت پارتی شناخته شد و در سال 1927م توسط دکتر اون‌والا مورد کاوش قرار گرفت. تقریبا” در سطح خاک شش تابوت سفالی آنتروپوئید(:با نمایی به‌شکل انسان) وجود داشت که البته بنابر گزارش دکتر اون‌والا به‌شدت آسیب دیده بودند، دکتر در محلی دیگر نزدیک به تپه‌ی بولحیه کاوش‌های دیگری نیر انجام داد که دوازده تابوت آنتروپوئید یافت که البته آسیب بسیاری دیده بودند. در همین مراحل کاوش بود که شش عدد خمره‌ی ویژه‌ی تدفین بدست آمد…

 

«کتاب سکه های تبرستان»

دکتر اون‌والا یافته‌های خود در کاوشهای شوش را در کتابی تحت عنوان «سکه‌های گوناگون از ساسانیان کشف شده در شوش» گرد آورد و به سال ١٩٣٨م در پاریس به چاپ رساند.

دکتر جمشید مانک‌جی اون‌والا در نهم آوریل 1961 در هندوستان درگذشت.

پی نوشت:

١: این سخن بیان‌گر آن است که ترجمه سانسکریتی فرگرد نخست تا ششم وندیداد در اواسط قرن هجدهم در هند موجود بوده و آنکتیل دوپرون آن را در نزد «دستور داراب کومانا» دیده است.

٢: «س.س.بنگالی» در کتابی گجراتی چاپ 1858م که پیرامون زبان و نوشته‌های زرتشتیان است. صحبت از برگردان سانسکریتی 9فرگرد نخست وندیداد می‌کند. «مارتین هوگ» نیز در زمان بازدید از شهرهای گجرات(:1863_64) در یاداشت‌هایش می‌نویسد: من جزوه کوچکی از ترجمه سانسکریتی وندیداد را که آن همه درباره‌اش گفتگو شده بود در کتابخانه «دستور خورشیدجی» شهر سورت پیدا کردم این جزوه حاوی متن اوستا با ترجمه های پهلوی و سانسکریت وندیداد فرگرد هشتم، بندهای 79 و 80 ، فرگرد نهم بند یک تا چهار بود. بر اساس نوشته‌های «وسترگارد» مشابه این جزوه نیز در نزد «دستور هوشنگ جاماسپ آسانا» نیز موجود بوده است.

توضیح: فرتور پیوست به نوشتار از روانشاد پروفسور جمشید اون والا، به رسم یادبود توسط خود ایشان پشت نویسی شده و به روانشاد موبد رستم شهزادی اهدا شده است.

منبع: برگرفته از کتابی چاپ نشده از نگارنده

Leave a comment

Filed under فرزانگان زرتشتی, نسک‌های پهلوی و پازند, اوستاشناسی, تاریخ

خورشید دانش «دستور آذربادمهراسپند»

«ارائه شده در هفته‌نامه‌ی امرداد»

فرید شولیزاده: برپایه‌ی آنچه که از کتاب پهلوی «دین‌کرد» برمی‌تابد، گردآورنده‌ی کتاب سپند خرده‌اوستا، «آذربادمهراسپند» پیشوای فرزانه زرتشتیان در روزگار ساسانیان است. آذربادمهراسپند در نزد زرتشتیان جایگاهی والا دارد و کراماتی بسیار به وی نسبت داده می‌شود.

دراین‌باره منابع آگاهی ما نوشتارهای روزگار ساسانی چون : بندهش، دین‌کرد و… می‌باشد. از وی «اندرزنامه‌ای» نیز برجای مانده است که مشهور به (اندرزنامه آذربادمهراسپند) است.

اذربادمهراسپند در روزگار فرمانروایی «شاپور دوم» میزیسته است. وی سرآمد فرزانگان روزگار خویش بوده و بر همین اساس است که به فرمان شاپور مامور شد تا نسک‌های اوستا را بیاراید. پیش از او و در زمان اردشیربابکان، هیربدان هیربد تنسر قدم‌های مهمی در راه آراستن و جمع آوری نسک‌های اوستا انجام داده بود، اما آذرباد با پشتکار و تلاش و با وجود تمام ایرادات و مخالفت‌هایی که آتربانان آن روزگار با او داشتند موفق به گردآوری کامل اوستا موجود شد.

در تاریخ آمده است که آتربانان برای آزمودن کلام وی، مراسم «ور» یا آزمایش گرم ایزدی برپا داشتند و آذرباد هم جهت اثبات مدعای خویش تن به آزمایش داد. مقداری روی را گداختند و ذوب شده آن را بر روی سر و سینه وی ریختند که آسیبی نیافت و نسوخت.به همین جهت شاپور و دیگر پیشوایان، آذرباد را مورد حمایت قرار دادند.

گزیده‌ای  از سخنان آذرباد به‌نقل از کتاب دین‌کرد:

دین‌آموزی پرسید که:

-مردم با کردارهایشان از راه کدامین به بارگاه اورمزد راه میابند؟

-و نیز از چه راهی از ویژگان بارگاه اورمزد می‌شوند؟

-و از راه کدام کردار همتراز ستودگان می‌شوند؟

-با کدام رفتار بد از بارگاه اورمزد رانده می‌شوند؟

-و با کدامین رفتار به دورترین جای بارگاه یزدان رانده می‌شوند؟

-و با چه کاری همتراز دیوان می‌شوند؟

خورشید دانش دستور آذربادمهراسپند پاسخ داد :

-همانا مردمان از راه گذینش خرد و باورمندی به دین‌بهی راهی بارگاه اورمزد می‌شوند.

-از راه باوری ژرف به دین‌بهی از ویژگان بارگاه اورمزد می‌شوند

-از راه ناباوری به دین‌بهی و خردستیزی از بارگاه یزدان رانده می‌شوند

-از راه باورمندی به بد دینی و جهل دوستی از بارگاه اورمزد به دورترین جای رانده می‌شوند

-و از راه باورمندی ژرف به بد دینی همپای دیوان می‌شوند

(دین‌کرد سنجانا، نسک سوم کرده21)

دین‌آموزی پرسید: کدامین کردار سرآمد دیگر کردارهاست ؟

خورشید دانش آذربادمهراسپند فرمود: سرآمدترین کردارهای مردمان به کار گیری رادمندانه خرد در کارها بر مردم سزاوار بکارگیری خرد است که خرد جرثومه هر پارسایی است.

(دین‌کرد، نسک سوم کرده 15)

گریگوری اشموغ (یک مسیحی) پرسید: چرا شما پیروان مزدیسنا می‌گویید بی‌اندازه خوردن می گناه است حال آنکه در آیین ما نوشیدن می کم یا زیاد بلکل حرام است؟

خورشید دانش آذربادمهراسپند فرمود: همانا ما می خوارگی بی‌اندازه را گناه می‌دانیم و اندازه نوشیدن می را شاینده. بی‌اندازه نوشیدن می به حدی که خرد انسان را بزداید گناه است چنان‌که در گاهان از آن نام می‌رود بی‌آنکه ستایش یا نکوهشی بر آن رود.

کمال صدق محبت نه نقص گناه   که هرکه بی هنر افتد نظر به عیب کند

Leave a comment

Filed under فرزانگان زرتشتی, نسک‌های پهلوی و پازند